درباره این بازی
من یک هواپیمای کاغذی دارم ، در سکوت روی میز می نشیند.او مانند زنده ایستاده است و منتظر است تا من را بلند کنم.
من یک برس را در دستان خود نگه می دارم ، ابرها را روی صفحه کاغذ می کشم.
و هواپیمای کاغذی من به راحتی در سراسر آسمان می چرخد.
بنابراین او ناگهان عجله کرد ، و من خودم نمی توانم آن را باور کنم.
که من نیستم ، اما هواپیمای من به راحتی در آسمان پرواز می کند